کد مطلب:211846 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:239

سخن گفتن با حیوانات
جابر یكی از یاران امام صادق (علیه السلام) می گوید: روزی از یكی از كوچه های مدینه با امام صادق (علیه السلام) می گذشتیم كه فردی را دیدیم، می خواهد بزغاله ای را ذبح كند.

آن بزغاله تا امام صادق (علیه السلام) را دید، صیحه ای زد؛ امام به آن مرد فرمود: «قیمت این بزغاله، چند درهم می باشد»؟

مرد پاسخ داد: چهارده درهم.

حضرت از كیسه ی خود، چهارده درهم در آورد و به آن مرد داد؛ سپس بزغاله را رها كرد و به نوعی از مردن نجات داد.

بعد از این قضیه باز با هم به راه افتادیم، ناگهان شاهینی را دیدیم كه پرنده ای را در هوا دنبال كرده است، آن پرنده با دیدن امام، آوازی به صورت ناله سر داد.

بلافاصله امام با دست مبارك خود به شاهین اشاره ای كرد و شاهین از صید آن پرنده منصرف شد و به طرف شیری پرواز كرد.

جابر می گوید: از امام پرسیدم، آیا امكان دارد درباره ی این دو امر عجیب، برایم توضیحاتی بدهید؟



[ صفحه 34]



امام فرمود: «آری، همانا آن بزغاله كه آن شخص می خواست، ذبح كند به من گفت: مرا از مرگ نجات بده و آن پرنده نیز همین را گفت؛ من هم هر دو را نجات دادم» و سپس فرمود: «اگر شیعیان استقامت داشتند هر آینه به آنها صدا و منطق پرندگان را می شناساندیم».